توصیه به رضایت از آنچه که در حال تجربه اش هستیم کم و بیش در تمام روش های خودکاوی و خود شناسی آمده است. این رضایت گاهی اوقات به اشتباه به بی تلاشی و وادادن تعبیر می شود در حالی که رضایت از تجربه کنونی پلی است برای ایجاد تغییر در آینده. پدیده ی “خوش به حالت فلانی” حاصل همین عدم رضایت از تجربه کنونی است. مثلا “خوش به حالت، کار زیادی نداری و به مطالعه می نشینی” در برابر “خوش به حالت، کار پر مشغله و پردرآمدی داری” یا “خوش به حالت، بچه هایت بزرگ شدند و برای خودشان رفتند و حالا می توانی به کار هایی که دوست داری برسی” در برابر “خوش به حالت، بچه ها هنوز کوچکند و دور هم هستید و حالش رو می برید”. ما در هر شرایطی از زندگی گویا می خواهیم به شرایطی بهتر در آینده گذر کنیم و یا به شرایطی در گذشته رجعت کنیم و فراموش می کنیم که از همین تجربه ای که اکنون داریم لذت ببریم. خیلی اوقات پس از گذران از تجربه ها، دریغ گویان از آن ها یاد می کنیم و ای کاش گفتن هایمان تجربه لحظه اکنون را به کاممان تلخ می کند و بسیاری وقت های دیگر با تصور رسیدن به مقصدی در آینده لحظه ی حال را درک نمی کنیم. رضایت از تجربه ای که اکنون داریم، با هوشیاری از این دست از افکار که مربوط به گذشته و آینده هستند گره می خورد . با این هوشیاری می توانیم به جای پرسه زنی در این افکار، از آنچه که اینک و اینجا در جریان است لذت ببریم.

“سرزنشگر درون” اگر به سر و صدا های درونمان دقت کنیم، متوجه صدای آشنایی می شویم که در نقش منتقدی با پشت و کار و سرزنشگری بی رحم ظاهر شده است و دائم مشغول قضاوت کردن رفتارهای ماست. این صدای نقاد و درست و غلط کننده آنچنان است که هر کاری کنیم نقدی برایش حاضر کرده است. اگر مادری باشی که در خانه به فرزندانت رسیدگی می کنی، نچ نچ هایش در این باب است که از ارتباطات اجتماعی و موفقیت های شغلی عقب افتادی، باید درس می خواندی ، کار می کردی و چه و چه، اگر به امور اینچنینی بپردازی هوارش به آسمان می رود که ای بابا خانه ات را آباد کن که بنیان خانواده از اهم امور است. پژوهش های آکادمیک مبسوط در حوزه ی روان، مربوط به سرزنش خویشتن Self-criticism نشان می دهد که این صدای سرزنشگر؛ زن و مرد، پیر و جوان، آسیایی و اروپایی نمی شناسد و همه گیر است و تاثیر بسزایی در تجربه ی حال های ناخوش آیند ما دارد. این سرزنش ها بر خلاف باور عمومی، نه تنها انگیزه دهنده برای اقدامات بیرونی نیست، بلکه یکی از عواملی است که به طور جد بر سر راه موفقیت و سعادت ما قرار می گیرد. فرقی نمی کند که این باید و نباید هایی که بر خودمان تحمیل می کنیم برآمده از ارزش گذاری های اجتماعی باشند ویا شکل گرفته از گذشنه فردیمان به هر صورت تازیانه اش بر گرده ی نازنین روانمان فرود می آید. به این صدا ها هوشیار باشیم و تدبیر کنیم که حقیقتا در زندگیمان چه می خواهیم.