بخش اول:
چگونگى روابط انسانى ما با ديگران اعم از دوستان، اعضا خانواده، همكاران و فرزندان عاملي بسيار مهم و تعيين كننده در كيفيت زندگي ما است. سلامت روان، شادی و میزان رضایت از زندگی همگی تحت تاثیر اين روابط قرار دارند.
در این میان رابطه با فرزندان يكي از مهم ترين و تاثير گذارترين روابط براى هر پدر و مادری است. براى بسيارى از مارفتار ها و دستاوردهاى فرزندانمان به عنوان مهم ترين حاصل و نتيجه زندگى تلقى مى شود و به عنوان والدين خود را مسئول تربيت فرزندمان مى دانيم.
اكر چه تربيت شامل ايجاد تغيير، تصحيح و تاديب فرزند است، ما در اين مجموعه نوشتارها از مفهوم فرزند پروري به معناى تمامى تدابيرى كه براى تامين امنيت و سلامت روان خانواده (والدين و فرزندان) اتخاذ مي شوند استفاده مى كنيم.
بخشی از شيوه ها وعقايد ما در پرورش فرزندان میراثی است از سنت ها و روش هایی که از گذشتگانمان به ما رسیده است. الگوی بنیادینی که در روش تربیتی پدر و مادر روی خود و خواهر برادرانمان تجربه کرده ایم، درست و غلط هایی که محدوده رفتار های ما را مشخص و آنها را ارزشگذاری می کردند. به همین شیوه هم ما روش ها و ارزش گذاری های تربیتی پدران و مادرانمان را خودآگاه یا نا خودآگاه به کار می بریم و تحت تاثير اين شيوه ها قرار داريم. در برخی موقعیت ها، مشابه آنها رفتار می کنیم و در برخی دیگر متضاد آن چه که دیده و شنیده ایم عمل می کنیم.
علاوه بر اين، دستور العمل های رفتاریی که اغلب به صورت نسخه های استاندارد شده و عام، جسته و گریخته خوانده و شنیده ایم نيز بر باور ها و شيوه هاى تربيتى ما موثر هستند. کم نیستند کتاب های بازاری که نسخه های یگانه ای برای تربیت فرزندان تدارک دیده اند، از دستورالعمل برخورد با کودکی که اشیا را پرت می کند گرفته تا فهماندن اینکه کی وقت خواب است و نسخه برخورد با فرزندی که خوب درس نمی خواند. نسخه های استاندارد، دستور العمل هایی هستند که برای همگان به یک شکل اعمال می شوند غافل از این نکته که حتی دو فرزند از یک خانواده هم با یکدیگر متفاوت هستند چه برسد به تفاوت ها و تنوع های بسیاری که در انسان ها وجود دارد.
در اين نوشتار به مفهوم فرزند پروری هوشيارانه مى پردازيم به عنوان یک شیوه ی ارتباطی، برای پرداختن به مسائل در حوزه ی روابط والد و فرزند. این شیوه امکانی ایجاد می کند تا والدین بتوانند انتخاب مناسبی از اندوخته های دانش و تجربه شان داشته باشند. در این شیوه تمرکز بر پرورش هوشیاری والد و فرزند به صورت هم زمان است. چراکه رشد و بلوغ عاطفی-رفتاری فرزند مستلزم هدایت والدی است آرام که بر رفتار، افکار و احساساتش هوشیار باشد.
پیش از شرح فرزند پروری هوشیارانه لازم است به دو شيؤه متضاد و رايج در امر تربيت بپردازيم دو روش كه مى توان بعنوان دو سر طيفى از شيوه هاى مختلف آنها را در نظر گرفت. رفتار های سختگیرانه و رفتار های سهل انگارانه.
در شیوه سخت گیرانه تربیتی تمایل زیادی به کنترل رفتارها، اهداف و عملکرد فرزندان وجود دارد. در این روش، قوانین و مقررات غیر قابل مذاکره زیادی وضع می گردند، قوانین زیاد که ممکن است درباره جزئی ترین رفتار ها و کوچکترین مناسبات فرزند حکم دهند، چه خوردن، چگونه خوردن، چه موقع خوردن و حتی تعیین وقت گرسنگی، چه گفتن، چگونه گفتن، چه موقع گفتن و حتی اصلا گفتن یا نگفتن، وقت خواب در روزهای تعطیل و غیر تعطیل، چگونه پوشیدن و چه پوشیدن و هزار موضوع و مسئله ای که دائم به فرزند تذکر داده می شود و با مکانیسمهاى متعددی کنترل می شوند. این روش، همچنین شامل برنامه ریزی ها و آرمان سازی هایی برای فرزند است، بدون توجه دقیق به نیازها، خواست ها و احساسات او، از کلاس ها و آموزش های فوق برنامه گرفته تا تعیین رشته دانشگاهی و علایق هنری و ورزشی فرزند همه می توانند از این دست باشند. فرزند مکلف به برآورده کردن خواست ها و آرزو های والدین است و روشهاى تنبيه و تهديد ضامن موفقيت اين روش. در نتيجه کیفیت ارتباط با فرزندان فدای کسب موفقیت آنها می شود. والدین در پوشش خیر خواهی از قدرتشان برای وادار کردن فرزند به تبعیت از آنها برای رسیدن به موفقیت استفاده می کنند. در این شیوه، تنبیه ابزاری است برای کنترل رفتار فرزند از طریق تهدید و ترساندن. والد برای تغییر رفتار فرزند بر اشتباهات گذشته تمرکز دارد. تنبیه از احساساتی مانند خشم، ترس و نگرانی والد برمی آید و باعث ایجاد احساساتی همچون ترس، شرم و گناه در فرزند می شود که تا بزرگسالی در او به جا می ماند.
سوی دیگر طیف تربیتی، روش های سهل انگارانه هستند. در اینجا با بی توجهی به رفتار و تنظیم عملکرد فرزند روبرو هستيم. آموزش رفتارهای اجتماعی و احترام به حقوق دیگران در این روش مورد غفلت واقع می شوند به همین دلیل فرزندان عموما به خواست ها و منافع دیگران بی توجه هستند و از این باب در ارتباط با همسالان و یا بزرگ تر ها دچار مسئله می شوند. همچنین نظارت ها و حمایت های لازم و کافی برای پیشگیری از آسیب های احتمالی به فرزند وجود ندارد. تغذیه نا مناسب، زمان خواب به هم ریخته، پوشش نا متناسب با هوا یا اجتماع، ارتباطات نظارت نشده، وضعیت بی سامان تحصیلی از جمله موضوعات مهمی هستند که در روش سهل گیرانه سلامت تن و روان فرزند را تهدید جدی می کنند. والدین در پوشش روشنفکری یا آزاد گذاشتن فرزند مسئولیت فرزندپروری را بر نمی دارند. درروش سهل انگارانه مانند روش سختگیرانه به شناخت احساسات و افکار فرزند اهمیتی داده نمی شود و اوهدایت و کمک های لازم برای فهم خواسته هایش را دریافت نمی کند.
و اما فرزند پروری هوشیارانه چیست؟
این روش مبتنی بر آموزه های هوشیاری (مایند فولنس) است. دکتر کاباتزن، مایندفولنس را به صورت هوشیاری و توجه انتخابی و بدون قضاوت به لحظه حال تعریف می کند، دکتر سگال آن را هوشیاری و پذیرش تجربه ی حال حاضر می داند. به طور خلاصه مایندفولنس شیوه ای است برای هوشیاری بر آنچه که در اینجا و اکنون می گذرد. موضوع این هوشیاری را به دو دسته کلی می توان تقسیم کرد:
- هوشیاری بر آنچه که در پیرامون ما می گذرد و ما آن را از طریق حواس پنج گانه تجربه می کنیم. یعنی هوشیاری از آنچه که می شنویم، می بینیم، لمس می کنیم، می چشیم و می بوییم.
- هوشیاری از آنچه که درون ما می گذرد. هوشیاری از آنچه که در بدن ما میگذرد (هوشیاری از حس های بدنی)، هوشیاری از آنچه که احساس می کنیم (هوشیاری از احساسات و عواطف) و هوشیاری از آنچه که می اندیشیم (هوشیاری از افکار).
با وارد کردن مهارت های “هوشیاری” به فرایند فرزند پروری والدین قادر می شوند تا پیش از هر چیز در مواقع حساس تصمیم گیری، به آسانی به اندوخته ی دانش و تجربیاتشان در باب تربیت فرزند مراجعه کنند و از عکس العمل های برآمده از احساسات اجتناب نمایند. عکس العمل هایی که معمولا در گذر زمان پشیمانی به همراه خواهند داشت.
استمرار در تمرین مهارت های “هوشیاری” به والدین کمک می کند تا با شناخت و پذیرش افکارواحساسات خود و فرزند، فضای امنی را برای پرورش او فراهم سازند ودر نتیجه چرخه ی واکنش های تکراری را متوقف کنند تا محیطی در خانواده ایجاد شود که دو طرف (والد و فرزند) کیفیت متفاوتی را در ارتباطشان تجربه کنند.
فرزند پروری هوشیارانه فضای آزاد و امنی بین والد و فرزند ایجاد می کند که نتایج آن در تمام حوزه های زندگی مانند تحصیل و یادگیری، روابط اجتماعی، سلامت روان و حتی سلامت فیزیکی فرزند نمایان است و تا بزرگسالی ادامه خواهد داشت. تحقیقات دکترجان گاتمن روی کودکانی که در فضای هوشیارانه رشد کرده اند در قیاس با سایر کودکان نشان می دهد که آنها به مراتب در وضعیت اجتماعی و تحصیلی موفق تر و در وضعیت روانی شادتر و در وضعیت بدنی سالمتری قرار دارند.
فرزند پروری هوشیارانه بر پایه ی “پنج اصل” اساسی استوار است، که درمقالات آتی به صورت مجزا به هرکدام می پردازیم.
- An initial evaluation of a mindful parenting program. Almaier & Maloney (2007).
- Mindfulness-based childbirth and parenting education curriculum manual. Bardacke (1998-2009).
- Rearing competent children. Baumrind (1989).
- The benefits of being present: Mindfulness and its role in psychological well-being. Brown & Ryan (2003).
- Mindfulness-based relationship enhancement. Carson, et al,. (2004).
- Mindfulness-based relationship enhancement in couples. Carson, et al,. (2006).
- Changing parents’ mindfulness, child management skills, and relationship quality with their youth: Results from a randomized pilot intervention trail. Coatsworth, et al,. (2009).
- Changing relationships, changing youth: interpersonal contexts of adolescent development. Collins & Laursen (2004).
- Parenting interventions: A family systems perspective. Cowan, et al., (1998).
- Social cognition in parents: Inferential and affective reactions to children at three age levels. Dix, et al., (1986).
- Parental socialization of emotion. Eisenberg, et al., (1998).
- Meta-emotion: how families communicate emotionally. Gottma, et al,. (1997).
- Everyday blessings: The inner work of mindful parenting. Kabat-Zinn (1997).
- A model of mindful parenting: implications for parent-child relationships and prevention research. Larissa, et al., (2009).
- Parenting from inside out: How a deeper self understanding can help you raise children who thrive. Siegel & Hartzell, (2003).